Sajjad Sadeghi
جمع اضداد
درد تو درمان درد بیدواست درد تو درمان ندارد بیشفاست
شام تو روشنگر هر تیرهشام نور تو خاموشی هر روشناست
نام بر خود مینگیری گرچه تو نام تو بینامی هر مدعاست
نظم تو بینظمی هر ناظم و نظمبخش آنکه دور از نظمهاست
فارغ از هر شکلی و بیشکلیات چون ردا بر هیکل هر بیرداست
حال تو بیحالی و مستیفزا بیهوا اندر هوایت پر ز ناست
بی صدا از صوت و غوغایی ولی صوت دنیایی ز صوتت بر هواست
عشق تو بیآبرو میسازد و آبروبخش هر عشق بیحیاست
رام نارام است عشقت، لیک گو رام و آرام است هرکس زان جداست
گرچه راهت راست میسازد ز کج راه هر عابر نماید چپ ز راست
گرچه سجادم ولی در سجدهات سجده میآرد مرا هرکس بهپاست