top of page
  • Writer's pictureSajjad Sadeghi

جمع اضداد

درد تو درمان درد بی‌دواست درد تو درمان ندارد بی‌شفاست


شام تو روشنگر هر تیره‌شام نور تو خاموشی هر روشناست


نام بر خود می‌نگیری گرچه تو نام تو بی‌نامی هر مدعاست


نظم تو بی‌نظمی هر ناظم و نظم‌بخش آنکه دور از نظمهاست


فارغ از هر شکلی و بی‌شکلی‌ات چون ردا بر هیکل هر بی‌رداست


حال تو بی‌حالی و مستی‌فزا بی‌هوا اندر هوایت پر ز ناست


بی صدا از صوت و غوغایی ولی صوت دنیایی ز صوتت بر هواست


عشق تو بی‌آبرو می‌سازد و آبروبخش هر عشق بی‌حیاست


رام نارام است عشقت، لیک گو رام و آرام است هرکس زان جداست


گرچه راهت راست می‌سازد ز کج راه هر عابر نماید چپ ز راست


گرچه سجادم ولی در سجده‌ات سجده می‌آرد مرا هرکس به‌پاست

3 views0 comments

Recent Posts

See All

سجاد

bottom of page